گردو قلمبه مامانی
پسر مامان این روزا خیلی تپل مپل شده فداش بشم ...
نویسنده :
مامان مریم
21:40
دوماهگی
نفس مامان هفده خرداد واکسن دو ماهگی شو زد.من خیلی استرس داشتم ولی اصلا اذیتم نکرد.دوماهگیت مبارک مامانی... ...
نویسنده :
مامان مریم
21:32
ختنه
ختنه کردن ماکان جون داستان داشت برامون.بزور تونستیم بیمارستان بوعلی نکا در تاریخ10 اردیبهشت نوبت بکیریم.ماکان اون روز فقط 25 روزش بود.وقتی از اتاق عمل اومد بیرون خیلی گریه میکرد.که منم همراه با جگر گوشم گریه میکردم. ...
نویسنده :
مامان مریم
21:28
جشن دمون گل پسرم
جشن دمون اقا ماکان 25 فروردین بودکه حدود صدتا مهمون داشتیم یه شام مفصل دادیم خیلی هم خوش گذشت بهمون.
نویسنده :
مامان مریم
21:21
طلوع گل پسرم
15 فروردین نود وسه ساعت 1.30 بعدازظهر با عمل سزارین گل پسرم پا به هستی گذاشت ا پسرم اسمت هم که از قبل مشخص کرده بودیم امیرماکان جون ...
نویسنده :
مامان مریم
21:10
اولین تابستون ماکان جون
معرفی
سلام من امیرماکان هستم.تولدم پانزده فروردین هزاروسیصدونودسه روز جمعه بود.همچنین مصادف بودباشهادت حضرت زهرا.من در بیمارستان شهدا توسط دکترناهیدحقی ساعت یک ونیم بعدازظهربدنیا اومدم.اسم بابام محمد اسم مامانم مریمه.من اولین فرزند خانوادم هستم وزنم هنگام تولد سه کیلو وسیصدوپنجاه قدم چهل و نه بود این مطالب و عکسایی که در زیر میبینید مامانم به عنوان خاطرات کودکیم برام گذاشته امیدوارم خوشتون بیاد ...
نویسنده :
مامان مریم
12:38